کسی که مال تحصیل اراضی در سر کار ادا نماید. (آنندراج). و رجوع به مال گزار شود، ملاک وآنکه ملک خود را در تحت حکومت نگاهدارد. (ناظم الاطباء) ، مستأجر و رعیت. (ناظم الاطباء)
کسی که مال تحصیل اراضی در سر کار ادا نماید. (آنندراج). و رجوع به مال گزار شود، ملاک وآنکه ملک خود را در تحت حکومت نگاهدارد. (ناظم الاطباء) ، مستأجر و رعیت. (ناظم الاطباء)
کسی که مالی را که از اراضی و املاک بدست آورده، تحویل مخدوم یا دولت دهد. این کلمه را در فرهنگها ’مالگذار’ نوشته اند و آن صحیح نیست. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مالگذار شود
کسی که مالی را که از اراضی و املاک بدست آورده، تحویل مخدوم یا دولت دهد. این کلمه را در فرهنگها ’مالگذار’ نوشته اند و آن صحیح نیست. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مالگذار شود
ماه سیما. ماه طلعت. ماهرو. ماه چهر: آمد آن مشکبوی مشکین موی آمد آن خوبروی ماه عذار. فرخی. جسم مرا خاک کنی، خاک مرا پاک کنی باز مرا نقش کنی، ماه عذاری صنما. مولوی
ماه سیما. ماه طلعت. ماهرو. ماه چهر: آمد آن مشکبوی مشکین موی آمد آن خوبروی ماه عذار. فرخی. جسم مرا خاک کنی، خاک مرا پاک کنی باز مرا نقش کنی، ماه عذاری صنما. مولوی
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)